زرسالاری یهودی آمستردام و اروپای سده هفدهم (2)
ستمگری هولناک الیگارشی یهودی بر تودههای فرودست مردم شرق اروپا، از سده شانزدهم تا سده نوزدهم، پدیدهای پنهان نیست. ادبیات غنی سده نوزدهم روسیه سرشار از داستانهای ستمگری زرسالاران یهودی در شرق اروپاست. تنها در پرتو تبلیغات مستمر و عظیم دهههای پس از جنگ دوم جهانی تا به امروز است که این خاطرات بتدریج فراموش میشود و افسانه "مظلومیت قوم یهود" جایگزین آن میگردد. داستان انگیزیسیون اسپانیا در شرق اروپا نیز تکرار میشود. ستمگران زرسالاران یهودی بودند ولی در تاریخ نام آنان به عنوان "قربانیان" به ثبت میرسد و بدینسان بر "اسطوره مظلومیت قوم یهود" برگی دیگر افزوده میشود.
این ستمگری نمیتوانست بیپژواک باشد. استثمار بیرحمانه روستاییان از سوی رباخواران و مباشرین و مستاجران و پیمانکاران یهودی اشرافیت لهستان، در سالهای 1648-1649 شورشهای گسترده دهقانی و بهویژه قیام قزاقها به رهبری بوگدان خملنیتسکی (1) (1595-1657) را سبب شد. در جریان قیام خملنیتسکی تودههای دهقانان عاصی و عوام روحیهای به شدت ضد یهودی از خود نشان دادند. نگرش امروزین مردم اوکرایین و یهودیان به خملنیتسکی دو نگرش کاملا متضاد است. اوکرایینیها او را قهرمان ملی و ناجی میهن خود از یوغ اشرافیت لهستان میدانند و سخت گرامی میشمرند. به عکس، منابع یهودی از خملنیتسکی به عنوان یکی از "شریرترین سرکوبگران قوم یهود در تمامی اعصار" یاد میکنند و بر او نام "خمل پلید" نهادهاند. (2) در تاریخنگاری یهود داستانهای مفصلی از فجایعی که در جریان این قیام علیه یهودیان رخ داد عنوان میشود. بیشک در این روایتها افسانه و اغراق کم نیست.
هرچند پس از قیام خملنیتسکی تعدادی از یهودیان ثروتمند لهستان و لیتوانی به مراکز تجاری جنوب اروپا، بهویژه بنادر آلمان و ایتالیا و هلند، مهاجرت کردند؛ ولی حضور الیگارشی یهودی در منطقه تداوم یافت. بهرهکشی بیرحمانه و ستمگری با قساوتی بیشتر، و این بار انتقامجویانه، دنبال شد و بار دیگر از سال 1720 انفجار دهقانان را، بهویژه در بخش شرقی لهستان و سرزمین اوکرایین، پدید ساخت. این ماجرا "جنبش هایداماک" (3) نام دارد.
هایداماکها دهقانانی بودند که از املاک اربابان لهستانی میگریختند و در جنگلها و کوهستانها پناه میگرفتند. تودههای فقیر و عاصی شهری نیز به زودی به دهقانان شورشی پیوستند. آنان، که خود را ادامهدهنده راه خملنیتسکی میدانستند، به شکل گروههای مسلح املاک و قلعههای اشراف لهستانی و مباشرین یهودی ایشان را مورد حمله قرار میدادند و کاروانهای تجار یهودی را غارت میکردند. این جنبش چنان اوج گرفت که در سالهای 1734، 1750 و 1768 دهقانان حتی برخی شهرهای کوچک را نیز به اشغال خود درآوردند. قیام هایداماکها سرانجام بهوسیله ارتش لهستان، به فرماندهی برانیسکی، (4) و به کمک نیروهای نظامی روسیه بیرحمانه سرکوب شد. از آن پس، در منابع یهودی برانیسکی به عنوان "ناجی قوم یهود" مورد ستایش فراوان قرار گرفته است. قیام هایداماکها یکی از مهمترین اسطورههای ملی مردم اوکرایین است و ادبای بزرگی چون تاراس شفچنکو (5) در آثار خود خاطره آن را گرامی داشتهاند. (6)
به سان دوران زیست در بغداد و اندلس، و به سان جوامع یهودی سایر نقاط جهان، یهودیان مستقر در شرق اروپا نیز دارای سازمان درونی خود بودند که بهوسیله الیگارشی زرسالار یهودی اداره میشد. کانون تجمع این الیگارشی "کاهال" (7) نام داشت و سازمانی پنهان و دارای اقتدار فراوان سیاسی و قضایی بود. حکمرانان لهستان نیز، به دلیل همپیوندی با الیگارشی یهودی، از گسترش اقتدار این ساختار متمرکز و بسته حمایت میکردند. برای نمونه، در سال 1551م. زیگیسموند دوم، (8) شاه لهستان، با صدور فرمانی اعلام کرد که هر یهودی که در برابر اوامر "حاخام، قاضی یا سایر بزرگان یهودی" مقاومت کند گردن زده میشود. (9)
نهادهای مرکزی اداره این شبکه گسترده، "کاهال"های مستقر در شهرهای بزرگ بود. در سدههای شانزدهم تا هیجدهم مهمترین "کاهال" یهودیان شرق اروپا در شهر کراکو استقرار داشت. (10) آنان با یهودیان آمستردام، فرانکفورت و لایپزیگ پیوندهای مستحکم داشتند. (11)
در سده شانزدهم لهستان و لیتوانی پناهگاه اصلی پروتستانها بود (12) و این فضای مناسبی برای اشاعه "یهودیت مالی" در میان آنان فراهم ساخت. درواقع، پروتستانهای هلندی و انگلیسی نخستین درسهای مالی خود را در مکتب لیتوانی و لهستان و از زرسالاران یهودی آموختند. این پیوند در سدههای هفدهم و هیجدهم نقش مهمی در استقرار یهودیان در هلند و انگلستان داشت.
در سده شانزدهم و همپای موج تهاجم ماوراء بحار توجه یهودیان به انگلستان جلب شد. موجی که با سفرهای کریستف کلمب و واسکو داگاما بهوسیله زرسالاران یهودی در اسپانیا و پرتغال انگیخته شد دربار انگلستان را نیز به شدت متأثر ساخت. چنانکه دیدیم، هنری هفتم، پادشاه انگلیس (1485-1509)، در رقابت با حکمرانان اسپانیا و پرتغال "کلمب" خود را یافت و یک ماجراجوی مجهولالهویه "ایتالیایی" دیگر بهنام جیووانی کابوتو (جان کابوت) را به خدمت گرفت. در عصر الیزابت (1558-1603)، که به یهودیان علاقه وافر داشت، مهاجرت انفرادی یهودیان/ مارانوها به انگلیس آغاز شد و در طول سده هفدهم و با تبدیل بنادر انگلیس به مراکز مهم ماجراجویان دریایی و تجار ماوراء بحار، مارانوها و یهودیان در این میان جایگاهی برجسته یافتند. مارانوها در لندن و بریستول مستقر شدند و به عنوان "مسیحی" از تمامی مزایای اجتماعی که طبق قوانین و سنن انگلیس برای سکنه بومی وجود داشت برخوردار بودند. (13) بخش عمده مهاجرین یهودی به انگلستان در سدههای شانزدهم و هفدهم را "یهودیان مخفی" تشکیل میدادند زیرا در سال 1730 تعداد کل یهودیان مقیم انگلیس، یهودیانی که رسماً به عنوان یهودی شناخته میشدند، تنها 6000 نفر گزارش شده است. (14)
ورنر سومبارت مینویسد از مدتها پیش از دوران کرومول، مارانوهای ثروتمند اسپانیایی و پرتغالی از طریق آمستردام به انگلیس مهاجرت کردند. در سال 1643 کانون اصلی تجمع آنها خانه آنتونیو سواسو، سفیر پرتغال در لندن، بود که خود از مارانوها بود. (15)
این سفیر دربار پرتغال در لندن، که سومبارت خانه او را کانون تجمع سران جامعه یهودیان مخفی انگلیس میداند، همان اسحاق لوپز، تاجر بزرگ یهودی هلند، است.
آنتونیو (اسحاق) لوپز سواسو در شهر هاگ (لاهه) هلند سکونت داشت و یکی از ثروتمندترین تجار هلند و از سهامداران اصلی کمپانی هند غربی بهشمار میرفت. در سال 1674 سرمایه او در این کمپانی 107677 گولدن (16) گزارش شده است. وی با دربارهای اسپانیا و پرتغال رابطه نزدیک داشت و از دیپلماتهای مهم این دو کشور بهشمار میرفت. کارل دوم، پادشاه اسپانیا (1665-1700)، به پاس خدماتش به وی مِلکی در باربانت اعطا کرد بهمراه عنوان اشرافی "بارون آورناس دوگراس". پسر او بهنام یهودی آبراهام اسرائیل سواسو، و بهنام مسیحی فرانسیسکو لوپز (بارون آورناس دوگراس دوم)، بهمراه مانوئل تکزیرا صراف بزرگ هامبورگ، اداره امور مالی ملکه کریستینای سوئد را به دست داشت. او با دختر مانوئل ازدواج کرد و پسرش، بهنام آنتونیو (اسحاق) لوپز، در سال 1714 دختر موسس داکوستا را به زنی گرفت. پسر دیگر او، بهنام آلوارو (یاکوب اسرائیل) لوپز، در سال 1735 عضو "انجمن سلطنتی" انگلیس شد. نواده آنتونیو لوپز اول، که او نیز آنتونیو لوپز (1776-1857) نام داشت، در آمستردام به دنیا آمد؛ نام خانوادگی مادری دیاز فونسکا(17) را برگزید، به مسیحیت گروید و در زمان جنگهای ناپلئونی به صفوف ارتش انگلیس پیوست. (18)
از رهبران جامعه "یهودیان مخفی" انگلیس در سده هفدهم باید به اعضای سه خاندان مهم کارواخال، مندس و داکوستا اشاره کرد.
کارواخال از خاندانهای مهم مارانوی اسپانیا و پرتغال است. لوئی کارواخال (19) (1539-1591) حکمران جزایر کیپ ورد بود. او در سال 1568 در رأس ناوگان دریایی اسپانیا به "اسپانیای جدید" (20) (مکزیک) رفت و در مسیر خود با ناوگان سِر جان هاوکینز انگلیسی نیز درگیر شد. کارواخال در سال 1579 حکمران مستملکات اسپانیا در آمریکای جنوبی بهنام "لئون جدید" شد که حدود یک پنجم سرزمین کنونی مکزیک را در بر میگرفت. (21)
در حوالی سال 1630 یکی از اعضای این خاندان بهنام آنتونیو فرناندز (آبراهام اسرائیل) کارواخال (22) (1590-1659) به انگلستان مهاجرت کرد و در رأس جامعه "یهودیان مخفی" این کشور قرار گرفت. آنتونیو کارواخال با کشتیهای متعدد خود به تجارت گسترده با هند شرقی و هند غربی دست زد و به زودی یکی از بزرگترین تجار انگلیس شد. گفته میشود وی سالیانه حدود یکصد هزار پوند نقره به انگلستان وارد میکرد.
در زمان جنگ داخلی انگلیس، کارواخال یکی از پنج تاجر بزرگ لندن بود که اولیور کرومول قرارداد تأمین غله مورد نیاز ارتش خود را با آنان منعقد کرد. به علاوه، وی یک شبکه خصوصی جاسوسی به سود کرومول تأسیس کرد که خود در رأس آن قرار داشت. دایرة المعارف یهود مینویسد: "ارتباطات خارجی کارواخال او را قادر ساخت تا یک سازمان اطلاعات خارجی برای کرومول ایجاد کند." (23)
ردپای خاندان مندس را پس از اسپانیا و پرتغال و عثمانی و آنتورپ از سده هفدهم در لندن نیز مییابیم.
فرناندو مندس (متوفی 1724) پزشک مخصوص کاترین براگانزایی، همسر پرتغالی چارلز دوم پادشاه انگلیس، بود. کاترین همان عروس خانمی است که بنادر بمبئی هند و تانگیر مراکش به عنوان جهیزیهاش به خاندان سلطنتی انگلیس واگذار شد. نوه فرناندو، بهنام موسس مندس (متوفی 1758)، از ثروتمندان درجه اول لندن بود. او مسیحی شد، با یک خاندان اشرافی انگلیس وصلت کرد و اعقاب او نام خانوادگی مادری، بهنام هد، را برگزیدند. نوه موسس مندس، بهنام سِر فرانسیس بوند هد (24) (1793-1875) سالها حکمران کانادای علیا بود. خاندان لرد هد امروزه نیز از خاندانهای مهم اشرافی انگلیس بهشمار میرود.
در سده شانزدهم شاخههایی از خاندان مندس در مراکش و الجزایر نیز مستقر شدند. در اواخر سده هفدهم و اوایل سده هیجدهم، گیدئون مندس، زرسالار آمستردام، کنسول هلند در مراکش بود. اعقاب او تا اواسط سده بیستم در بندر آغادیر مراکش اقامت داشتند.
امروزه اعضای خاندان مندس را از جمله در ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلیس میتوان یافت. در نیویورک آنان خاندانی متنفذ بهشمار میروند و در زمره الیگارشی یهودیان آمریکا جای دارند. یکی از آنان، بهنام هنری پریرا مندس (25) ، (1852-1937) حاخام یهودیان سفاردی منچستر بود و سپس در نیویورک اقامت گزید. او از رهبران اصلی یهودیان آمریکا در نیمه اول سده بیستم بود و یکی از بنیانگذاران "فدراسیون صهیونیستهای آمریکا". (26) پیر مندس فرانس (27) (1907-1982)، سیاستمدار نامدار یهودی فرانسه و نخستوزیر این کشور در سالهای 1954-1955 از این خاندان است. (28)
آلوارو (یاکوب) داکوستا (29) (متوفی 1680) نیز از مارانوهای پرتغال بود که به لندن مهاجرت کرد. داکوستا در زمان تبعید چارلز دوم (1650-1660) از طریق پرداخت وام امور مالی او را اداره میکرد. نوه یاکوب داکوستا، بهنام موسس (آنتونی) داکوستا (متوفی 1747) از ثروتمندترین تجار لندن بود تا بدانجا که در برخی منابع، چون کتاب سومبارت، به غلط رئیس "بانک انگلستان" نام گرفته است. موسس داکوستا در سال 1729 یکی از سرمایهگذاران و گردانندگان اصلی تهاجم انگلیس به جئورجیای آمریکا بود. او در سال 1736 عضو "انجمن سلطنتی" شد. همسر موسس داکوستا دختر فرناندو مندس پزشک بود. پسر او، بهنام آبراهام (جان) داکوستا، یکی از سه تاجر لندنی بود که در سال 1710 مبلغ 300 هزار پوند استرلینگ برای تأمین مخارج جنگ انگلیس در فلاندرز به این دولت وام دادند. (30)
در سده هفدهم، یکی از اعقاب آبراهام سنئور، حاخام کاستیل در عصر ایزابل، را نیز در لندن مییابیم و در زمره نزدیکان چارلز دوم.
سِر اگوستین چاکن کورونل (31) (1600-1665) ابتدا در فرانسه بود و سپس به انگلستان رفت و کارگزار مالی چارلز دوم، شاه تبعیدی انگلیس، شد. پس از اعاده سلطنت، او نماینده دربار پرتغال در لندن بود و همو بود که مقدمات ازدواج چارلز را با کاترین براگانزایی فراهم ساخت و به پاس آن "شوالیه" شد. آخرین اطلاع ما از این خاندان در سده نوزدهم است. در این زمان، ناتان کورونل (32) (1810-1890) از حاخامهای سرشناس یهودی بود و به تجارت نسخ خطی قدیمی در دربارهای اروپا اشتغال داشت. (33)
با وجود چنین پیوندهایی در انگلستان، کاملا طبیعی است که در دوران حکومت اولیور کرومول (34) (1653-1658 تکاپوی الیگارشی یهودی آمستردام برای کسب مجوز مهاجرت دسته جمعی و انبوه یهودیان به جزیره انگلیس آغاز شود. فقدان این مجوز تا این زمان کاملا طبیعی است و بهیچروی دلیل "یهودستیزی" انگلیسیها نیست. یهودیان مردمی بیگانه بودند و روشن است که هیچ دولتی، در شرایط عادی، اجازه مهاجرت جمعی و انبوه اقوام بیگانه را به سرزمین خود ندهد. اگر یهودیان به صورت انبوه به سرزمینهای شمال آفریقا و عثمانی راه یافتند تنها به دلیل آمیختن موج مهاجرت ایشان با مهاجرت مسلمانان اسپانیا و پرتغال بود و اگر در هلند مستقر شدند به دلیل جنگهای خونین اشرافیت هلند، به رهبری خاندان اورانژ، با اسپانیا و آشفتگی وضع این سرزمین بود.
بهمریزی ساختار سیاسی جامعه انگلیس فرصتی مناسب برای کسب این مجوز بود. لذا، حاخام مناسه بن اسرائیل، از رهبران یهودیان آمستردام، تکاپوی خود را آغاز کرد. مناسه پس از مذاکرات مفصل با مقامات انگلیسی از طریق واسطههای یهودی و مارانو، بهویژه کارواخال، و ارسال نامهها و رسالههای متعدد، سرانجام در سال 1655 برای دیدار با کرومول به انگلستان رفت. ورنر سومبارت مینویسد نقش یهودیان در اقتصاد هلند چنان اهمیت یافته بود که سفر مناسه دولت هلند را نگران کرد. حکمرانان هلندی ترسیدند که شاید این سفر مقدمهای برای مهاجرت دسته جمعی یهودیان هلند به انگلستان باشد. لذا، از سفیر خود خواستند تا با مناسه دیدار کند و علت سفرش را جویا شود. نوپورت، (35) سفیر هلند در لندن، با مناسه دیدار کرد و در دسامبر 1655 به هلند گزارش داد که اوضاع خوب است و دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. (36)
این گزارش سفیر هلند درست نبود. الیگارشی یهودی آمستردام، که افول امپراتوری تجاری هلند را احساس میکرد، در نیمه دوم سده هفدهم راه لندن را در پیش گرفت و در سده هیجدهم این شهر را به قلب مالی اروپا بدل ساخت.
در دوران سلطنت چارلز دوم (1660-1685)، به دلیل پیوندهایی که وی از پیش از سلطنت و در زمان تبعید با زرسالاران یهودی داشت، موقعیت یهودیان از نظر قانونی تثبیت شد. از این زمان، صرافان یهودی به پشتوانه مالی ارتش انگلیس در جنگهای اروپا بدل شدند و سررشتهداری و پیمانکاری نظامی ارتش انگلیس را به دست گرفتند. (37)
پس از چارلز دوم، زرسالاری یهودی موقعیتی بهتر به چنگ آورد و آن صعود خاندان اورانژ در انگلیس بود. در سال 1688، بارون آنتونیو سواسو لوپز فوقالذکر دو میلیون سکه طلای هلند بدون بهره به پرنس ویلیام اورانژ وام داد و او و همسرش ماری "با دریافت این وام توانستند به انگلستان بروند و تاج و تخت این سرزمین را به دست گیرند." (38)
ویلیام اورانژ پروتستان از سال 1689 با نام ویلیام سوم سلطنت انگلیس را به دست گرفت. او تا سال 1694 به اتفاق همسرش ماری استوارت سلطنت کرد و پس از مرگ ملکه تا سال 1702 به تنهایی. دوران سلطنت ویلیام سوم جمعاً 13 سال طول کشید و سپس ملکه آن، خواهر ماری، به سلطنت رسید.
بدینسان، انگلستان در حالی به سده هیجدهم گام نهاد که زرسالاری یهودی آمستردام پایگاهی استوار در سیاست و اقتصاد آن یافته بود. از دهه پایانی سده هفدهم، لندن دیگر یکی از مراکز اصلی و در حال توسعه صرافان یهودی به شمار میرفت. آنتونی الفری مینویسد:
این یهودیان، که از نظر فرهنگ، پوشاک و آداب تفاوت کمی با میزبانانشان داشتند، تجاری ثروتمند بودند و ورودشان با استقبال مواجه شد. آنان جایگاه خود را در مرکز مالی لندن به سرعت استوار ساختند. دوازده صراف یهودی تنها خارجیانی بودند که اجازه یافتند در فضای آزاد دفتر خود را بر پا کنند، در حالیکه به پروتستانهای مهاجر چنین اجازهای داده نشد. این مکان، که به "صرافی سلطنتی" (39) شهرت داشت، بعدها، در سال 1883، با پیگیری ساموئل مونتاگ [لرد سوایتلینگ اول] به عنوان بنای یادبود تعمیر شد. (40)
صرافان نامدار یهودی این زمان در لندن عبارتند از سولومون مدینا، آبراهام داکوستا و اسحاق پریرا. (41)
در این مجموعه، سِر سولومون مدینا (42) (1650-1730) جایگاه ویژهای داشت زیرا بانکدار شخصی ویلیام سوم بود و چنان عزیز که در سال 1700 به پاس خدماتش عنوان "شهسواری" (شوالیهگری) به او اعطا شد. مدینا نخستین یهودی است که، به عنوان یهودی، در انگلستان به این مقام دست یافت و این سرآغاز "بومی شدن" یهودیان در انگلیس است.
خاندان مدینا، که نام آن از واژه عربی "مدینه" (شهر) گرفته شده، از خاندانهای مهم یهودی مستقر در شبه جزیره ایبری بود. در سده شانزدهم، اعضای این خاندان نیز در شبکه جهانی الیگارشی یهودی پخش شدند و از جمله رهبری یهودیان بندر عثمانی سالونیک را به دست گرفتند. در سده هفدهم شاخههایی از این خاندان در ایتالیا و هلند مستقر بودند.
سولومون مدینا در ایتالیا به دنیا آمد، در آمستردام اقامت گزید و در تأمین وام دو میلیون سکهای برای ویلیام اورانژ موثر بود. با صعود ویلیام، سولومون نیز بهمراه تعدادی از اعضای خاندان سواسو (لوپز) در انگلستان مستقر شد و به "یهودی درباری" انگلیس بدل گردید. سومبارت او را "پیمانکار بزرگ" ارتش انگلیس میخواند.
سِر سولومون مدینا بهویژه در دوران جنگ با اسپانیا (1701-1714) نقش مهمی در تأمین مالی و تدارکاتی و، بهنوشته دایرة المعارف یهود، "بهویژه اطلاعاتی" انگلیس به دست داشت. (43)
در دوران سلطنت ملکه آن (1707-1714)، زرسالاران یهودی بزرگترین قدرت مالی انگلیس محسوب میشدند و مناسه لوپز (44) بزرگترین صراف انگلستان بهشمار میرفت. مناسه لوپز در زمانیکه گزارشهایی جعلی درباره مرگ ملکه آن انتشار یافت و ارزش سهام در بازار بورس لندن به شدت سقوط کرد، از طریق سفتهبازی ثروتی هنگفت به جیب زد. (45) ایجاد "شوک" در بازار بورس، بهر طریق، و سفتهبازیهای غیراخلاقی و شیادانه روشی معمول در ثروتاندوزی زرسالاران یهودی است. در بررسی تحولات سده نوزدهم با نمونههای برجستهای از این روش (بهویژه در ماجرای جنگ واترلو و نیز در جنگ مالی روچیلدها با بانکداران فرانسوی) آشنا خواهیم شد.
در دوران پس از مناسه لوپز، سامسون گیدئون (46) (1699-1762) به عنوان صراف درجه اول لندن شناخته میشد. او، که خانوادهاش پیشتر در هامبورگ اقامت داشتند و "ابودینته" (47) نامیده میشدند، از طریق سفتهبازی در بازار بورس لندن به ثروتی فوقالعاده دست یافت. وی در حوالی نیمه سده هیجدهم تأمینکننده اصلی وام برای دولت انگلیس بود. در زمان تهاجم هواداران کاتولیک خاندان استوارت (48) (خاندان سلطنتی پیشین انگلیس) برای تصرف قدرت، که به "شورش جاکوبیتها" (49) شهرت دارد (1745)، سامسون گیدئون وامی به مبلغ 7/1 میلیون پوند استرلینگ برای دربار انگلیس فراهم آورد و این امر بقای خاندان سلطنتی هانوور (خاندان سلطنتی کنونی انگلیس) را سبب شد. این اقدام و سرمایهگذاری مشابه در جنگهای هفتساله (1755-1763) سپاس رسمی جرج دوم، پادشاه انگلیس (1727-1760)، را برایش به ارمغان آورد.
پسران سامسون گیدئون نیز، به سان خاندان لوپز، مسیحی شدند. یکی از آنها، که او نیز سامسون گیدئون (1745-1824) نام داشت، در سال 1759 "بارونت" شد و در سال 1789 عنوان شامخ اشرافی "لرد اردلی" (50) را به دست آورد. (51)
پس از مرگ سامسون گیدئون، در دهههای پایانی سده هیجدهم، خاندانهای یهودی سالوادور و گلداسمید بانکداران اصلی لندن بودند. سرانجام، در اوایل سده نوزدهم این میراث به خاندان روچیلد انتقال یافت که با ثروت و قدرت افسانهای خویش الیگارشی زرسالار یهودی را به جایگاهی بیسابقه ارتقاء داد.
شمار یهودیان انگلیس در سال 1790 دوازده هزار نفر، در سال 1820 بیست هزار نفر و در آستانه سده بیستم دویست هزار نفر گزارش شده است. (52)
پینوشتها:
1. Bogdan Khmelnitsky
2. Judaica, vol. 5, p. 481.
3. Haidamak
4. Branicki
5. Taras Shevchenko
6. Ben-Sasson, ibid, p. 752; Judaica, vol. 7, pp. 1132-1133.
7. Kahal
8. Sigismund II
9. Judaica, vol. 3, p. 924.
10. Ben-Sasson, ibid, pp. 672- 676.
11. ibid, p. 640.
12. ibid, p. 654.
13. Judaica, vol. 11, p. 1020.
14. ibid, vol. 13, p. 883.
15. Sombart, ibid, p. 54.
16. Gulden: سکه طلای آلمان و هلند که پس از فلورین بوجود آمد.
17. Diaz de Fonseca
18. Judaica, vol. 15, pp. 467-468.
19. Luis de Carvajal
20. New Spain (Nueva Espana)
21. ibid, vol. 5, pp. 220-221.
22. Antonio Fernandez Carvajal
23. ibid, p. 222; Sombart, ibid, p. 51.
24. Sir Francis Bond Head
25. Henry Preira Mendes
26. Federation of American Zionists
27. Pierre Mendes-France
28. Judaica, vol. 11, pp. 1342-1346.
29. Alvaro da Costa
30. ibid, vol. 5, pp. 985-986.
31. Sir Augustine Chacon Coronel
32. Nathan Nathan Coronel
33. ibid, pp. 974-975.
34. Oliver Cromwell
35. Neuport
36. Sombart, ibid, pp. 19- 20; Judaica, vol. 11, p. 857.
37. Anthony Allfrey, Edward VII and his Jewish Court, London: Weidenfeld & Nicolson, 1991. p. 17.
38. Judaica, vol. 15, p. 467; Ben-Sasson, ibid, pp. 737-738.
39. Royal Exchange
40. Allfrey, ibid, p.17.
41. Isaac Pereira; Judaica, vol. 4, p. 172.
42. Sir Solomon de Medina
43. Sombart, ibid, p. 51; Judaica, vol. 11, p.1214.
44. Menasseh Lopez
45. Judaica, vol. 11, p. 488.
46. Samson Gideon
47. Abudiente
48. Sturat
49. Jacobites
50. Lord Eardley
51. ibid, vol. 7, p. 560; Sombart, ibid, p. 56.
52. Judaica, vol. 13, p. 883.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}